محفل ادبی ممسنی

متن مرتبط با «شعر غرب» در سایت محفل ادبی ممسنی نوشته شده است

شعری از کلوناریس شاعر یونانی

  •   اين بار زنده مي خواهمت نه در رويا نه در مجاز اين که خسته بيايي بنشيني در برابرم در اين کافه پير نه لبخند بزني آن گونه که در روياست ونه نگاه عاشقانه بدوزي در نگاهم صندلي ات را عوض کني در کنارم بنشيني سر خسته ات را روي شانه ام بگذاري وبه جاي دوستت دارم بگويي گم کرده ام تو را ، کجايي ؟ " ا . کلوناريس " شاعر يوناني ترجمه : احمد پوری  ,کلوناریس,یونان ...ادامه مطلب

  • معرفی آقای شهاب حاجتی(شعر نو)

  •     نام:شهاب نام خانوادگی:حاجتی تاریخ تولد:دوشنبه 27خرداد1364   دارای مدرک تحصیلی لیسانس صنایع و علاقمند به هنرازجمله: شعر, نقاشی, خط, تئاتر و عکاسی که در این زمینه ها فعالیت هم میکند.   آنجا که کلمات روی سرم باران میشوند و میریزند تا طروات یک روز بهاری رابه یاد بیاورم توی ذهنم جرقه میزنی ,آنجا که پای حرف های کوبنده و معنا دار به میان بیاید میتوانم چهره ات را میان ها له ای از شعر پیدا کنم ,با تو بیاد می آورم هر انچه را نداشته ام با شعرهایت رنگ و بویی از عشق داری که یک غرور اتشین را یدک میکشد...   1 حالا که قرار است با دسته گلی خانه ام رابه آب بدهی قرار بعدی باشد کنار رودخانه.     ادامه مطلب شعرهای بسیار زیبای این شاعر گران قدر..,شهاب حاجتی,شعرنو,نورآباد ممسنی ...ادامه مطلب

  • شعری زیبا

  • زنده یاد قیصر امین پور   قطار می رود تو می روی تمام ایستگاه می رود و من چقدر ساده ام که سالهای سال در انتظار تو کنار این قطار رفته ایستاده ام و همچنان           به نرده های ایستگاه رفته                                      تکیه داده ام! ,قیصر امین پور ...ادامه مطلب

  • شعری از اکتاویو پاز (برنده جایزه نوبل سال 1990)

  •   با رنج بسیار، با یک بند انگشت پیشرفت در سال ، در دل صخره نقبی می زنم ، هزاران هزار سال دندانهایم را فرسوده ام و ناخنهایم را شکسته ام تا به سوی دیگر رسم، به نور، به هوای آزاد و آزادی و اکنون که دستهایم خونریز است و دندانهایم در لثه ها می لرزند ،در گودالی ،چاک چاک از تشنگی و غبار ، از کار دست می کشم و در کار خویش می نگرم من نیمه دوم زندگی ام را در شکستن سنگ ها ، نفوذ در دیوارها ، فرو شکستن درها و کنار زدن ،موانعی گذرانده ام که در نیمه اول زندگی به دست خود میان خویشتن و نور نهاده ام.     ,اکتاویو پاز,جایزه نوبل,شعر غرب ...ادامه مطلب

  • سرزمین شعر

  •   اینجا دنیای ماست دستت را به من بده شروع تازه ای در راه است بالهایت را بگشا میخواهم دنیاهایمان را گره بزنیم به هم شعرهایت کو؟ آن داستانهای رویایت کو؟ آنجا که نفس هایمان توی یک چهارشنبه ی خوشبخت تازه میشوند من تورا دعوت میکنم آن سوی دیوارهای دلم کسی تورا میخواهد ای قدمهایت پرگل دستهایت را به من بده بگذار از حصارهای این قفس تنگ به سرزمین شعر پناه ببریم وعدگاه ما هر چهارشنبه ساعت 17 کتابخانه شهید مطهری و پنج شنبه ها ساعت17سالن اجتماعات اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی  ,انجمن شعر,ممسنی,وبلاگ شعر,شهید مطهری ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها